سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرفان وادب

چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم

چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم

عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـک فرد می بـاشـد که در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یک ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف کرد:

* باور و اعتقادی که فرد نسبت به خود دارا میباشد.

* شناخت ارزش و اهمیت خویش - داشتن اعتماد و رضایت از خویش.

* توانایی برخورد و کنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.

* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش - پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.

* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.

افرادی که از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:

* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.

* هنگام صحبت کردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیکنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.

* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی که به آنان میشود مشکل دارند (تصور میکنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).

* معمولا احساس میکنند قربانی رفتار دیگران هستند.

* احساس تنهایی میکنند حتی زمانی که در یک جمع قرار دارند.

* در درون خود احساس خلاء و پوچی میکنند.

* احساس میکنند با دیگران تفاوت دارند.

* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.

* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.

* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.

* از شکست وموفقیت می هراسند.

* مرتبا سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند.

* دچار هراس اجتماعی میباشند.

* قادر به مدیریت زمان خود نمی باشند.

* عادت به پشت گوش انداختن کارها دارند.

* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر

می باشند.

* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میکنند زیرا از چگونگی واکنش دیگران هراس دارند.

* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میکنند.

* از تعیین یک هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.

* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.

* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.

* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.

* تحمل عیب و کاستی را نداشته و کمالگرا میباشند.

* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.

* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یک احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:

وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الکل مواد مخدر به منظور پر کردن خلاء درونی خود و تسکین دردهایشان.

وابستگی به رفتارها: مانند خرج کردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر کردن خلاء درونی و تسکین دردهایشان.

وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.

وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.

اعتماد بنفس واقعی

اعتماد بنفس حقیقی یک حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شکستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها کاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:

*اعتماد بنفسهای کاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی که به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند که همگی کاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.

* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یک نوع نقاب برای استتار بی کفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.

* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شکست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء کرده و از شکست بسیار هراسانند.

همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تکبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشان میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یک پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد که با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست که شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلکه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.

خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا

* برخوردار از مرکز کنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.

* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میکنند.

* میانه روی را در افکار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میکنند.

* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه کردم" میباشند.

* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.

* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.

* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.

* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.

* همواره مسئولیت ادراکات، احساسات و واکنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافکنی نمیکنند.

* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.

* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسکهای مثبت در زندگی بیم ندارند.

* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.

* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.

* از آنکه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.

* هنگامی که از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.

* در برابر موانع و مشکلات به آسانی تسلیم نمیگردند.

* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.

* از آنکه در کاری شکست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.

* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.

* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.

* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.

* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.

* باور دارند که فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.

* نیازی به کمالگرایی ندارند.

* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیکنند.

* از آنکه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.

* نیازی به اثبات و توجیه افکار و عقاید خود به دیگران ندارند.

چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید

* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سریع تر بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.

* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.

* خود را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب گشته اید عفو کنید.

* برروی نقاط ضعف خود تمرکز نکنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.

* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی کنید.

* از تحقیر و سرزنش خود دوری کرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.

* خود را بر اساس یک سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.

* یاد بگیرید که شما یک انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان می باشید.

* بیاموزید که با پشتکار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.

* بیاموزید که شما نیازی به تلاش بی وقفه برای کامل گشتن ندارید.

* خودتان تعیین کننده مفهوم موفقیت باشی



[ یکشنبه 91/4/25 ] [ 8:25 عصر ] [ هلیا ] نظر


قدرت کلمات

قدرت کلمات

روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی دو بدهند.
هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.
جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند....
و مسابقه شروع شد....

راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند.
شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید:
"اوه,عجب کار مشکلی!!"
"اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند."
یا:
"هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه!"

قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند...
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند...
جمعیت هنوز ادامه می داد,"خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه!"
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف ... ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر....
این یکی نمی خواست منصرف بشه!

 

بالاخره بقیه از ادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید!

بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کا ر رو انجام داده؟

اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟
و مشخص شد که... برنده ی مسابقه کر بوده!!!

نتیجه ی اخلا قی این داستان اینه که:

هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید... چون اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند--چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید!

هیشه به قدرت کلمات فکر کنید. چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره پس:
همیشه....
مثبت فکر کنید!
و بالاتر از اون

کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید!
و هیشه باور داشته باشید:

من همراه خدای خودم همه کار می تونم بکنم



[ یکشنبه 91/4/25 ] [ 2:42 عصر ] [ هلیا ] نظر


روانشناسی افراد از روی لباس آنها:

 روانشناسی افراد از روی لباس آنها:

عصر ایران: بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.

لباس های تنگ: افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند. همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.

لباس های گشاد: افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند. فداکار و صادق نیز هستند.

لباس های تیره: افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند به ندرت عصبانی می شوند و و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.

لباس های روشن: افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند. افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند.

سبز:
انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.

آبی:
اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند . آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.

مشکی:
بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.

قهوه ای:
این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.

خاکستری:
انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش می گردند .آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.

سفید:
افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.

رنگهای روشن:
انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد.



[ یکشنبه 91/4/25 ] [ 2:36 عصر ] [ هلیا ] نظر


دوستـی با ایـن اشـخاص را به هم بزنیـد


همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین نوع شخصیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد که باید از آنها دوری کرد:

? خودشیفته ‌ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می‌پندارند که دنیا گرد آنها می‌چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته‌های خود را بیان می‌کنند. گاهی به نظر می‌رسد باید به آنها گفت: "فقط خودت مهم نیستی که!" این افراد فقط خواسته‌های خود را در نظر می‌گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می‌شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می‌کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته‌ها و امیال خود می‌کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی‌ماند.

?
منفی گراها

این دسته قادر به درک خوبی‌ها و شادی‌ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می‌دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می‌دهند. آنها شادی را نابود می‌کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می‌دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی‌ها پشت شیشه‌های خاکستری پنهان می‌شود

?
افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می‌کنند

مواردی که شما زیبا و دلفریب می‌بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می‌شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می‌کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی‌کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

?
خود رای‌ها

تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف‌های شما را پیدا می‌کنند و از این طریق به خواسته‌های خود می‌رسند. این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می‌دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می‌کنند که لزوما انجام نمی‌دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت‌های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می‌دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته‌ها و اولویت‌های آنها قرار می‌گیرد.

?
همیشه ناامیدها

اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می‌دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می‌شوید، شما را دلتنگ و افسرده می‌کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می‌دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.

این افراد "آنچه هست" را باور دارند و نسبت به "آنچه خواهد شد" مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می‌شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالیکه پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن‌ها و تلاش برای دستیابی به دوردست‌ها.

?
آنهایی که نمی‌توانند صممیمی‌ شوند

در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می‌کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می‌دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می‌شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می‌کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می‌دهند. روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می‌کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می‌دانند.

?
حرمت شکن‌ها

این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می‌زنند یا کاری انجام می‌دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی‌دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده و رازتان را برملا می‌کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می‌کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

?
آنهایی که همیشه متوقع هستند

هیچ وقت نمی‌توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی‌دانند و خواسته‌هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی‌کنند.

 

 



[ یکشنبه 91/4/25 ] [ 2:30 عصر ] [ هلیا ] نظر


اروپا غرق در عقاید خرافی/ خرافات در جهان

اروپا غرق در عقاید خرافی/ خرافات در جهان
خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: اروپای قرون وسطی غرق در عقاید خرافی بود. دنیای مردم آن زمان پر بود از جادوگرها و دیوها و پری ها و همه نوع جانداران عجیب. پزشکی آنان با جادو درآمیخته بود و معجزه برای آنان یک پدیده روزمره بود.

بخش عمده جمعیت اروپا، از روستایی گرفته تا دانشمندان در چنین فضایی می زیستند و شکاکان نیز که شمارشان اندک بود تنها برخی از باورهای افراطی را مورد سؤال قرار می دادند.

به علاوه چون اغلب این باورها به صورت تنگاتنگی با باورهای دینی در هم تنیده شده بود و از ترکیب آنها جهان بینی واحدی به وجود آمده بود، شکاکان از یک نظر آدم های ناسازگار و کجرویی به حساب می آمدند و هر گاه تردیدهای خود را آشکارتر بیان می کردند، با خطر مرگ رو به رو می شدند.

گوستاو جاهودا می نویسد: نوع دیگری از خرافات که هنوز در اروپا رواج دارد، اعتقاد به افسونگری و جادوگری است که گاه در آلمان، فرانسه و به ویژه در جنوب ایتالیا به نمونه هایی از آن بر می خوریم. در جریان یک رسیدگی رسمی که توسط انجمن پزشکی بریتانیا به عمل آمد، یکی از شهود گفت: وقتی من در دوون طبابت می کردم، اشتغال به جادوگری، از نوع سیاه و سفید آن در سطح گسترده ای رواج داشت.

پیدایش جادوگری سازمان یافته و به وجود آمدن انجمن های جادوگری به سبک قرن بیستم پدیده ای است که سرتاسر اروپا را در بر می گیرد. اعضای این انجمن ها در مراسم روز جشن سبت برهنه می رقصند، آئین های گوناگونی را به اجرا در می آورند و سپس برای پیک نیک به جنگل می روند. این گروه توانسته است توجه عمومی را به خود جلب کند.

از اطلاعاتی که در دست است، چنین بر می آید که انجمن های جدید جادوگری بیشتر به طبقه متوسط تعلق دارند. شمار جادوگران نامعلوم است؛ صحبت از رقمی حدود سی هزار نفر است. در هر حال نهضتی که ریشه در گذشته های دور و مبهم دارد، اینک بار دیگر نضج می گیرد.

در آمریکا نیز از این گونه سازمان ها فراوان دیده می شوند. «ج.ب.راین» پس از انتشار نخستین پژوهش های خود می نویسند: به رغم سال ها پژوهش در زمینه این یا آن جنبه از این موضوع، هرگز در عالم خواب هم نمی توانستم مجسم کنم که در این کشور [آمریکا] واقعا این همه رشته ها و گونه های مختلفی از علوم غیبی وجود داشته باشد. چه فراوانند فرقه های عجیب و فلسفه های غریبی که پا گرفته اند و از رونق افتاده اند، چه فراوانند کتاب هایی با عنوان های پرهیبتی که به قدرت های عالی ذهن و جسم اشاره دارند.

آنچه گفتیم کافی است تا نشان دهد که زیر نقاب به ظاهر خردگرایی جامعه نوین، اشتیاق گسترده و فوق العاده نسبت به پدیده های اسرارآمیز و خرافی موج می زند که ظاهرا مدت ها پیش می بایستی پشت سر گذاشته باشیم.

«آینه لایافه» از پیروان یونگ، در یکی از روزنامه های سوئیس، سلسله مقالاتی در زمینه های رؤیاهای پیشگو، ارواح و اشباح انتشار داد. در این مقاله ها از خوانندگان درخواست شده بود که اگر تجربه هایی در این زمینه داشته اند، با نویسنده در میان بگذارند. پاسخ های رسیده بسیار جالب بودند. بافه، روی هم رفته 1200 نامه دریافت کرد که در آنها 1500 تجربه سری یا غیبی گزارش شده بود؛ آن هم در سوئیس، کشور خردگرایی که بی بهره از قدرت تخیل فرض می شود.

بررسی های به عمل آمده در زمینه باورهای خرافی در انگلستان، نشان می دهد که یک تن از میان هر شش نفر به اشباح اعتقاد دارند. همچنین یک نفر از میان هر سه نفر زمانی به فال گیر مراجعه کرده و برخی بیش از یک بار مراجعه کرده اند و به همین جهت، از رونق این حرفه نباید تعجب کرد.

همچنین یک تن از میان هر 10 نفر احساس می کند که برای خود روزها یا عددهای سعد دارد و یا اشیای باشگون پیش خود نگه می دارد. هم در آلمان و هم در گلاسکو تقریبا نصف مردم به بخت و شانس اعتقاد دارند.

شکی نیست که اقلیت قابل توجهی از جمعیت انگلستان و آلمان و شاید دیگر کشورهای اروپایی به برخی باورهای خرافی سخت پای بندند. این گونه باورها به هیچ وجه محدود به افراد فقیر و بی سواد نیست. در عین حال، شگفت انگیز است که اعتقاد به کف بینی، اثرگذاری ستاره ها و توانایی سگ ها در تشخیص مصایب قریب الوقوع تا چه اندازه بین مردم رواج دارد.

پژوهشگری بنام «تی لیارد» می نویسد: «در انگلستان دوره الیزابت، تصادف را یک عنصر پیشگو تلقی می کردند، در واقع از این همخوانی ها چندان رضایت خاطر فکری و عاطفی به آنان دست می داد که برای ما باورکردنی نیست و حتی در خیال ما نمی گنجد.»

در آفریقا، وضع به مراتب بدتر است، به طوری که در غنا مجبور شدند قانون انتخابات را اصلاح کنند تا هر کس به اعمالی دست بزند از این گونه که هر نوع بتی را تجویز یا احضار کند، یا به گونه دیگری به کار گیرد، یا به هر نوع افسون دیگری متوسل شود یا قصد استفاده از سحر و جادو را داشته باشد و این گونه اعمال را با رأی دادن یا رأی ندادن افراد در هر نوع انتخاباتی ارتباط دهد، مجرم شناخته خواهد شد.

همچنین در آفریقا، انجمن های زنان و جلسات مادران در کلیساها کانون پیشتاز نبردی پر تلاش علیه نیروهای جادو و خرافه هستند، نیروهایی که قاره ای را همراه با مردمان آن به زنجیر کشیده اند.

در هندوستان نیز طالع بینی از نفوذ زیادی برخوردارند؛ معمولا قبل از عقد زناشویی، محاسبات طالع بینی انجام می شود. در سایر تصمیم گیری های مهم نیز هندی ها از ستارگان یاری می طلبند و سخت به معجزه هایی که مردان مقدس قادرند انجام دهند، ایمان دارند.




[ یکشنبه 91/4/25 ] [ 1:12 عصر ] [ هلیا ] نظر


<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>