دریچه
•**•.¸ فـــــــــانوس خـــــیال ¸.•**•
ازم پرسید به خاطره کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"، بهش گفتم : "بخاطر هیچکس " پرسید : پس به خاطره چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد میزد "به خاطر دله تو"، با یه بغز غمگین بهش گفتم "بخاطر هیچّی" ازش پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک تو چشمش جمع شده بود گفت : بخاطر کسی که بخاطر هیچ زندست .!
باز چشمهایم بارید
دل داده ام بر باد، بر هر چه بادا باد
کجا بودی وقتی برات شکستم یخ زده بود شاخه گلم تو دستم کجا بودی وقتی غریبی و درد داشت من تنهارو دیوونه میکرد کجا بودی وقتی که از پنجره میپرسیدم این چندمین عابره؟؟؟ کجا بودی وقتی تو رو میخواستم که دستات آروم بشینه تو دستم کجا بودی وقتی که گریه کردم از تو به آسمون گلایه کردم کجا بودی وقتی کنار عکسات شبا نشستم به هوای چشمات کجا بودی ببینی من میسوزم عین چشات سیاهه رنگ روزم سرزنشای مردمو شنیدم هرچی که باورت نمیشه دیدم کنایه هاشونو به جون خریدم نبود ستاره ام شبا گریه چیدم کجا بودی نگام به در سفید شد هرکی به جز من از تونا امید شد کجا بودی وقتی صدات میکردم به آسمون رسید صدای دردم کجا بودی من از خودم گذشتم هر جا بگی رو دنبال تو گشتم کجا بودی ببینی بی ستاره ام ببینی جز تو کسی رو ندارم
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
اگر شادی زیبای تو رابه غم غربت چشمان خودم میبندم
تو نمی دانی چقدر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطرهات مثل یک شبنم افتاده به خاک مغمونم
من صبورم اما...
بی دلیل از همه تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم
من صبورم اما...
این بغض گران صبر نمی داند چیست!!!!
باز دستهایم لرزید
حرفهایم در عمق دلم جاماند
اما خاطراتت بیرون ریخت
روزهای سخت بر من خندیدند و رفتند
شبهای سرد ایستادند و نظاره کردند
و چه سخت بود شبهای جدایی
وچه سخت بود لحظه های بی تو بودن
و غربت نمک زخمهایم
کاش تو را می دیدم
در آن لحظه ای که لب جوی می نشستی
کاش تو را می دیدم
در آن وقت که دیدگانم خاموش نبود
آهسته تر می گویم
کاش تو را می بوسیدم
مجنونتر از لیلی، شیرینتر از فرهاد
ای عشق از آتش، اصل و نسب داری
از تیرهی دودی، از دودمان باد
آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد، کاهی بدست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوی تو میآیدتنها تو میمانی، ما میرویم از یاد