دنیا که شروع شد زنجیر نداشت
دنیا که شروع شد زنجیر نداشت . خدا دنیا را بی زنجیر آفرید .
ادم بود که زنجیر را ساخت . شیطان کمکش کرد .
دل زنجیر شد ؛ عشق زنجیر شد ؛ دنیا پر از زنجیر شد ، و آدم ها همه دیوانه زنجیری
خدا دنیای بی زنجیر می خواست . نام دنیای بی زنجیر بهشت است .
امتحان آدم همین جا بود . دست شیطان از زنجیر پر بود .
خدا گفت : زنجیرت را پاره کن . شاید نام زنجیر تو عشق است .
یک نفر زنجیرهایش را پاره کرد . نامش را مجنون گذاشتند . مجنون اما نه دیوانه بود و
نه زنجیری . این نام را شیطان بر او گذشت . شیطان آدم را در زنجیر می خواست .
لیلی مجنون را بی زنجیر می خواست . لیلی می دانست خدا چه می خواهد . لیلی
کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند . لیلی زنجیر نبود . لیلی نمی خواست زنجیر
باشد . .
لیلی ماند ؛ زیرا لیلی نام دیگر آزادی است .