پيام

عرفان وادب
93/1/16

+ بعضـــي وقــــت هـــا چـــيـــزي مـــيـــنــويــســي فـــقـــط بـــراي يــــک نـــفـــر امــــا دلــت مـــيــگــيــرد وقــتــي يــادت مـــي افــتــد کــــه هــــرکـــسي مـمـــکن اســـت بـــخــوانــــد جــــز آن يـــک نـــفـــر

سعيد عبدلي 93/6/22

عجيب زبان حال اين روزهايم است....

احسنت

سلام...واقعا زيبا گفته...

آخي

من مي دانم معشوقم هر جا که هستم ياد مي کند من يقين دارم معشوقم مرا با نامم ياد مي کند همچو من که هر سحرگاهي با شميم دل افشان او برمي خيزم با عشق او با هواي بودنش که نسيم اندر سوار صبا به من هديه مي کند من مولايم سيد علي هستيم به فدايش را در تنهايي و بي کسي در ميان دشمناني که عمري در بر و پيشم و در مقام فاميلي

بودند باور کردم و عشق ورزيدم در دنيايي که مرا شستشوي مغزي و مجنون و در دام توهم ناميدند شناختم و باور کردم من از ته چاه صدايش کردم من در عين دلتنگي و بي هم سخني با او به امانتداري نسيم عشق ورزي نمودم چگونه مي شود من او را اينگونه عاشق باشم اينگونه صدايش زنم و نسيم اينبار پيامم را به پيش درگاهش نبرد ؟آري باور دارم امام مصلحم سيد علي

هستيم به فدايش را باور کردم در عين بي کسي در عين دشمني دشمنان در عين بي باوري ياران در عين تهمت ناکسان در عين مظلومي تمام آر ي او مي شنود و پيامم را داد انروز که سردار تنهايي لقبم گمارد ان روز که يا علي گفت و هوايم را پيش هرکس و ناکس پاسخ داد من در عين تنهايي همه دنيا را در پيم داشتم دنيايي که مولايم امام مصلح سيد و شريف حيدر و قاعدنا سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش

برايم به وجود اورد و آنهم خريدن عمري گدايي عشقش در دم بارگاهش بود و پاسخش عمري در بر پنجره نشستن منتظ صباي بر دست نسيمش بود که هر صحرگاهان نصيبم داشت خواستم را بر آورده کرد حال حسرت روزي را مي کشم که در پيش يا علي گويم در پيش بي هيچ نامه بري بگويم عاشقت منم

در پس هر ديواري انجا که اسمان سقفش است بگويم چه ها براي لحظه اي غلاميش خواهم کرد من با همه وجودم مولاي يا سيد ي سيد علي حسيني خامنه اي هستيم به فدايش تو را باورت کردم مولي جان پس به ياران و دشمنان نشان دهه که چقدر دوستم داري حيدر تا نکند هموار ه مرا مجنون و متوهم نام نهند هرچند از بد زمانه نبرم خم به ابرويم که عشقت بي سختي هرگز نمي شد مشک آهوي از پي و بارم

بــــه بـــــه:) ممنونم جناب كيوان گيتي نژاد

@};-